نظر به اهمیت زبان فارسی در شرایط کنونی و
اینکه دکتر حدادعادل رئیس فرهنگستان زبان فارسی است و گفته است به جای
«ممه را لولو برد» بگویید «آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت» اما همچنان ما
میگوییم «ممه را لولو برد» چون آنچه لولو برده، بسیار گویاتر از سبو و
پیمانه و اینهاست و ایرانیان خارج از کشور به شدت از این ماجرا استقبال
کردهاند.
چند ضربالمثل فرهنگستانی و معادل بهتر آنها جهت استفاده
اهل سیاست در سخنرانیها به عرض میرسد.
از ماست که برماست: تف
سربالا برمیگرده به ریش آدم
از کوزه همان برون تراود که در اوست:
تره به تخمش میره حسنی به باباش
چشم امید از من و این بخت من بگیر:
اگه به امید من منونی، شوهر کن که بیوه نمونی
شیر تو شیر: خر تو خر
اوضاع
حسینقلیخانی: خر در چمن
جواب سربالا دادن: به قاطر گفتن بابات
کیه، گفت داییم اسبه
شوق است در جدایی و جور است در نظر/ هم جور به
که طاقت شوقت نیاوریم: گوشت شکار به گند تازی نمیارزه
تن آدمی شریف
است به جان آدمیت/ نه همین لباس زیباست نشان آدمیت: خر ار جُل ز اطلس
بپوشد خر است
قدر زر، زرگر شناسد قدر گوهر گوهری: خر چه داند قیمت
نقل و نبات
قحطالرجال: جایی که میوه نیست، چغندر سلطان مرکباته
شهرام شکیبا در خبرآنلاین نوشت:
یادش به خیر! ماههای اول روزنامه
خبر یک میخ طویله دستم بود و هی میزدم به این و آن. اما حالا بعد از گذشت
یک سال و اندی، میخ طویلهمان شده است به قاعده پونز! دلم برای آن روزها
تنگ شده بود. لذا رفتم سراغ جعبه ابزارم که مستقیماً همکارانم از MI6 (ام،
آی، سیکس) فرستادهاند. هر چه میخ طویله را برانداز کردم، دیدم دیگر نه
کسی تاب و تحمل آن را دارد و نه من دل و جرأت زدنش را. مدتی است سطح
تحملها پایین آمده. از قدیم هم گفتهاند گرز به خورند پهلوون. لذا دست
بردم جوالدوز برداشتم. حالا جوالدوز به دست وسط تحریریه ایستاده بودم.
دوستان همکار که فکر کردند بنده برای برقراری نظم این کار را کردهام، همگی
یکصدا گفتند: «نیروی انتظامی، تشکر تشکر». گفتم من که نیروی انتظامی
نیستم، گفتند: ای بابا ما همهمان نیروی حسین انتظامی هستیم. حرفشان درست
بود، لذا تصمیم گرفتم در راستای تعامل و اینها جوالدوز را بزنم به سر
مقاله دیروز دکتر حسین انتظامی در روزنامه خودمان.
ایشان در سرمقاله
دیروز گفتهاند که کهنهکاران اصولگرا باید به میدان سیاست بازگردند.
اینکه کهنهکاران بالا بیایند و اداره امور را به دست بگیرند، عیبی ندارد،
فقط بندههای خدا نگران آبرویشان هستند. بعد از یک عمر اصولگرایی و
آبروداری حالا بیایند و دزد و غارتگر و اینها معرفی بشوند حق است؟ نوه و
نتیجههایشان چه میگویند؟ در راستای همین بازگشت کهنهکاران الان پرویز
مظلومی شده است مربی استقلال. حالا داشته باشید که چند ماه دیگر چه بر سر
آبروی همین بنده خدا میآید. اگر ماجرا خوب جواب داد میگوییم اصولگرایان
کهنهکار هم بیایند. شما هم بیکاری کار دست جماعت میدهی؟ یا دشمنی دارید
با اصولگرایان کهنهکار؟
خودپرداز
دکتر
مینو محرز رئیس مرکز تحقیقات ایدز وزارت بهداشت گفته است که 99 درصد موارد
جدید شناسایی شده ابتلا به ایدز مربوط به سرنگهای آلوده و معتادان نیست.
خب،
خدا را شکر، پس دستگاههای خودپرداز سرنگ کارآمد بوده است. چون چند سال
پیش بیشترین آمار مربوط به معتادان بود. فقط نمیدانم برای جلوگیری از
گسترش موارد جدید ایدز باید «دستگاه خودپرداز چیچی» نصب کنند؟
قضاوتهای
مردانه
دو نفر از دانشمندان محترم دانشگاه آمستردام به
نامهای پروفسور مارک وان ووکت و دکتر جوآنا ون هوف بعد از تحقیقات گسترده
اعلام کردهاند که: «مردان در کسری از ثانیه در مورد ظاهر زنان قضاوت
میکنند».
بنده هم با تکیه بر تحقیقات گستردهام اعلام میکنم که
«زنان نیز در کسری از ثانیه درباره باطن مردان قضاوت میکنند». لذا این به
اون در. این دو دانشمند گفتهاند که: «مردان به طور ژنتیکی برای این امر
برنامهریزی شدهاند». من نمیدانم برنامهریزی بانوان محترمه کی و چگونه
صورت گرفته ولی به هر حال همین طوری هستند که عرض کردم.
گوسفند چینی
سایت روزنامه جوان
که اساساً از همه چیز خبر دارد نوشته است: در تعدادی از محلهای عرضه دام
بهخصوص شهرستان ورامین، نوعی گوسفند از نوع چینی به فروش میرسد. این
گوسفندان دنبهای بسیار کوچک، هیکلی بزرگ در اندازه یک گوساله و چربی کمی
دارند.
1- آیا این گوسفندان چشمهای بادامی و ریز دارند؟
2-
تحقیق کنید ببینیم خدای ناکرده گوسفندها کمونیست نباشند که خوردنشان به
اعتقاداتمان از درون ضربه بزند.
3- با این حساب از تولیدات داخلی
فقط «خر» مال خودمان است. خواهشمندیم از این میراث جانوری درست حفظ و حراست
کنند تا خدای ناکرده این هم چینیاش وارد نشود.
داشتم صفحات خبرگزاری تابناک رو ورق می زدم که خبر زیر توجه من رو بسیار بسیار جلب کرد.
داشتم تو دنیای نامتناهی ایترنت (ع) غلت میزدم که ییهویی به این خبر که هم اکنون به دستم رسید توجه کنید:
در راستای نامگذاری سال 1389 به عنوان سال همت و کار مضاعف،دولت همیشه در صحنه و خدمت گذار برنامه ی کاری من بی نوا رو -که برای اولین بار برنامه ریزی دقیقی انجام داده بودم- به هم ریخت و شنبه و بک شنبه ی هفته بعد رو تعطیل کرد.
خوب تعطیلی هامون زیاده!
این هم نظر یه بنده خدا:" با توجه به اینکه پنجشنبه و جمعه قبل آن هم تعطیل است یعنی پنج روز کشور تعطیل است ."
1 هست فوت: این هر دو کلمه کاملاً فارسی سره بوده و از نظر وزن و آهنگ
نیز با فست فود قرابت بیشتری دارد.هست فوت، یعنی تا فوت کنی، غذا روی میزت
هست.سرعت تهیه هست فوت می تواند با تعداد فوت ها درجه بندی شود. یک فوت، دو
فوت، سه فوت،......و الی آخر.
2 سریع السیر: چون سرعت تهیه غذاهای
فست فودی بیشتر و تندتر از امثال دیزی و کله پاچه و سایر غذاهای سنتی است؛
اطلاق عبارت سریع السیر به این گونه غذایا(!) می تواند رساننده معنا و
منظور باشد. وزارت راه، قطارهای شرکت رجاء را همین طوری تقسیم بندی کرده
است.
3 بخر و بخور: در حوزه البسه، به پاره ای لباسها که می گویند.
عین « بشور و بپوش » اتون میخواهند،ا صطلاحاً همین عبارت را می توان در
مورد غذاهای فست فودی به کار برد. بسیاری از فست فودی ها را همانجا سرپایی
می خورند، یک نوشابه گازدار هم روش. ماشالا به چشم و ابروش!
4 راحت
الحلقوم:اگرچه این اصطلاح از بیخ عربی است، اما باز بهتر از یک اصطلاح
بیگانه ا ست. با فرهنگ و زبان محاوره ای ما هم بیگانه نیست. به خیلی چیزها
می گوییم راحت الحلقوم. مثل پول بیت المال که بعضی مفسدان اقتصادی، براحتی
هلوا ز گلو م یدهند پایین. بدون آن که صدای قورت دادنشان را بشنوید.
5
سریعانه: وقتی که به کامپیوتر، رایانه گفته می شود و به سوبسید یارانه و
به ترمینال، پایانه و.......همه جا هم بحمدالله این اسامی و عبارات جا
افتاده و امروز اگر کسی بگوید کامپیوتر،همه به او می خندند؛ پیشنهاد می شود
که به عوض فست فود گفته شود ببینیم چی می شود.
6 غذا قورتکی: چون
غذاهای فست فودی را سریع قورت می دهند و هم تهیه آن راحت تر و مواد آن
آماده تر است و هم هیچ خاصیتی ندارد، جز چاق کردن آدم ها؛ فلذا اصطلاح
غذاقورتکی نیز پیشنهاد آخر ماست. عین کش لقمه خدابیامرز که به جای پیتزا
توسط فرهنگستان زبان فارسی اختراع شد و چقدر هم رایج شد.
نویسنده:رضا رفیع